آنتی ماسون

رسوا کننده صهیونیسم

آنتی ماسون

رسوا کننده صهیونیسم

پاور پوینت خیلی جالب (زنگ تفریح آنتی ماسون)

حتما شما هم خیلی وقت ها مثل من از این سیاست بازی ها خسته میشید ولی همین سیاست خشک و خسته کننده لحظات جالب و با حال زیادی هم داره. 

برای این که یه کم خستگی از تنتون در بره و یه لبخند کوچیک روی لبتون بنشینه این پاور پوینت جالب رو نگاه کنید و یه کم به ریش این رجال سیاسی جهان بخندید 

 

 

نظر یادتون نره 

 

برای دانلود به ادامه مطلب برید

ادامه مطلب ...

موساد را بشناسید

موساد علیرضا عسگری

"موساد" نام سازمان اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی است که مهمترین وظیفه آن جمع آوری اطلاعات و خنثی سازی فعالیت‌های به اصطلاح تروریستی علیه این رژیم  است. این سازمان، سازمان سری و مخفیانه‌ای است که  در زمینه‌های مختلف اطلاعاتی فعالیت می‌کند ومی‌توان از روابط سری این سازمان با سازمان‌های اطلاعاتی مصر و اردن نام برد که این همکاری کمک شایانی به عقد قراردادهای صلح میان رژیم صهیونیستی با کشورهای مصر و اردن داشت.

این سازمان در اول آوریل سال ۱۹۵۱ تشکیل شد. موساد توسط "دیوید بن گورین" نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی تأسیس شد. او هدف از تاسیس این سازمان را اینگونه اعلام کرد:

"برای ما که از ابتدای تأسیس تحت فشار دشمنان خود قرار داریم، اطلاعات به عنوان خط مقدم دفاع ضروری است و ما باید به خوبی بیاموزیم و بدانیم که در اطرافمان چه می‌گذرد".

رژیم صهیونیستی مأموریت گردآوری ، تجزیه و تحلیل اطلاعات وانجام عملیات های مخفیانه ویژه در خارج از سرزمین‌های اشغالی را بر عهده موساد گذاشت. گفتنی است که دفتر اصلی موساد در "تل آویو" است. این سازمان در برآوردهای اخیر دارای ۱۲۰۰ نفر کارمند دفتری است.

موساد یک سازمان سراسری است، به این معنا که دستورات خود را از رهبران رژیم صهیونیستی می گیرد و هدف فعالیت های آن پاسخ گوئی به نیازهای متغیر اطلاعاتی و عملیاتی این رژیم است.

هویت مدیران بلندپایه بخش‌های داخلی موساد معمولاً جزو اسرار رژیم صهیونیستی تلقی می‌شود. اما هویت روسای موساد همواره اعلام می‌شود. در مارس سال ۱۹۹۶ "دانی یاقوم" به جای رئیس قبلی این سازمان "شبتای شاویت" که در ۱۹۹۶ استعفاء داد، رئیس موساد شد. هم اکنون (از سپتامبر ۲۰۰۲) ریاست سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) بر عهده "مائیر داگان" است.

سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی تا سال ۱۹۵۱ "شای" نام داشت تا این که در این سال  برای اولین بار به صورت رسمی اعلام موجودیت کرد و "موساد" نامیده ‌شد

تاریخچه

بلا فاصله پس از شکل گیری رژیم صهیونیستی ، دیوید بن گوریون نخستین نخست وزیر این رژیم نظر خود را درباره ایجاد چارچوب هایی برای سازمان ها و نهادهای اطلاعاتی ابراز داشت که پیش از شکل گیری رژیم صهیونیستی فعال بودند. در ۷ ژوئن ۱۹۴۸ بن گوریون با دو نفر ملاقات کرد، "رابین شیلواخ" ( یکی از اعضای بخش سیاسی آژانس یهود ) و "ایسر بئری" ( ایسر بیرنتسوایگ، ملقب به "ایسر بزرگ") که رئیس سازمان "شای" بود.

نتیجه اولیه این ملاقات تعیین چارچوب های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بود که سرانجام موجب شد، "هاگانا" یا همان سازمان شبه‌ نظامی یهودی وفادار به ایدئولوژی صهیونیسم سازمان سری ویژه ای تشکیل شود که در ابتدا دفتر اطلاعات یا "شای" نام گرفت..

سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی تا سال ۱۹۵۱ این نام را برخود داشت تا این که در این سال  برای اولین بار به صورت رسمی اعلام موجودیت کرد و "موساد" نامیده ‌شد.

حکم تشکیل موساد

دیوید بن گوریون این گونه فرمان تاسیس موساد را صادر کرد:

"محرمانه"

5710 22ماه عبری کیسلو سال

 مطابق با 13 دسامبر 1949

مخاطب: وزارت خارجه از : نخست وزیری

طبق اوامر من، سازمانی به منظور تمرکز و هماهنگی فعالیت های سرویس های اطلاعاتی ( بخش اطلاعات ارتش، بخش سیاسی وزارت خارجه، سرویس اطلاعات کل و غیره) تاسیس می شود. وظیفه سازماندهی موساد را بر عهده رابین شیلوخ، مشاور امور ویژه وزارت خارجه است و وی را به ریاست این سازمان منصوب می نمایم. رابین شیلوخ تحت فرمان من بوده، طبق اوامر من فعالیت نموده و گزارشات کار خود را بصورت دائم به من ارائه خواهد داد، اما از نظر اداری سازمان تابع وزارت خارجه خواهد بود.

موساد

ساختار تشکیلاتی موساد

این سازمان هم چنین مسئول جنبش مخفی مهاجران یهودی برای خروج آنها از سوریه، ایران و اتیوپی و مهاجرت دادن آنها به اسرائیل می باشد. عوامل موساد در حال حاضر در کشورهایی که سابقاً کمونیست بودند، غرب و سازمان ملل متحد فعال هستند.

دفتر اصلی موساد در تل آویو است. این مؤسسه در دهه هشتاد 1500 تا 2000 نفر نیرو داشت و برآوردهای اخیر حاکی از 1200 نفر کارمند است. هویت مدیر موساد معمولاً جزو اسرار رژیم صهیونیستی تلقی می شود و یا حداقل در رسانه ها چیزی در باره وی مطرح نمی شود، اما در ماه مارس سال 1996 کابینه رژیم صهیونیستی انتصاب ژنرال "دانی یاقوم" را به جای رئیس قبلی این سازمان یعنی "شبتای شاویت" که اوایل سال 1996 استعفاء داده بود، اعلام کرد و در سپتامبر 2002 "مائیر داگان" به عنوان مدیر جدید موساد انتخاب شد.

سازمان موساد هشت بخش اصلی دارد، با این وجود جزئیات سازمان داخلی آن هم چنان مخفی باقی مانده است. بخش جمع آوری اطلاعات که بزرگترین بخش آن است و مسئولیت عملیات جاسوسی را برعهده دارد و دفاتری را در خارج از رژیم صهیونیستی تحت پوشش های دیپلماتیک و غیررسمی تاسیس کرده است. این بخش در مناطق مختلف جهان فعالیت می کند و مسئولیت هر منطقه به عهده یک نفر است و وی هدایت مأموران فعال درآن نواحی را برعهده دارد. موساد از سال 2000 فعالیت تبلیغاتی گسترده ای را برای استخدام ماموران جدید جمع آوری خبر و اطلاعات آغاز کرد.

بخش همکاری و اقدام سیاسی

رژیم صهیونیستی مأموریت گردآوری، تجزیه و تحلیل اطلاعات وانجام عملیات مخفیانه ویژه در خارج از اسرائبل را بر عهده موساد گذاشته است

بخش عملیات ویژه

 بخش تحقیقات

بخش هسته ای آن نیز متمرکز بر موضوعات خاص و مرتبط با تسلیحات هسته ای است که معمولاً جزو سری ترین بخش ها است.

بخش تکنولوژی

وظایف موساد

مقر موساد

رژیم صهیونیستی مأموریت گردآوری ، تجزیه و تحلیل اطلاعات وانجام عملیات مخفیانه ویژه در خارج از اسرائبل را بر عهده موساد گذاشته است.

در سال های گذشته، این سازمان حریم وظایف خود را گسترش داده‌ است، اما بطور کلی می توان وظایف محوری موساد را در موارد ذیل خلاصه کرد:

- گرد آوری مخفیانه اطلاعات در خارج از سرزمین های اشغالی.

- خنثی سازی تلاش های کشورهای متخاصم برای تهیه و تولید تسلیحات غیر متعارف ویا دستیابی به آن.

- خنثی سازی عملیات تروریستی علیه اهداف صهیونیستی و یهودی درخارج از سرزمین های اشغالی.

- توسعه روابط مخفیانه ویژه، سیاسی و غیره، در خارج از سرزمین های اشغالی و حفظ این روابط.

- جذب مهاجرین یهودی به رژیم صهیونیستی از مناطقی که امکان مهاجرت یهودیان از آنجا به رژیم صهیونیستی توسط سازمانهای مهاجرتی این رژیم وجود ندارد.

- بدست آوردن اطلاعات استراتژیکی، سیاسی و عملی.

- انجام عملیات ویژه ( ترور ) در خارج از سرزمین‌ های اشغالی.

اعضای کمیته اصلی سازمان:

.- مدیر سازمان اطلاعات نظامی موسوم به آمان

.- مدیر سازمان اطلاعات داخلی شین بت

.- مدیر سازمان امنیت عمومی شاباک

- مدیر مرکز مطالعات راهبردی و برنامه‌ریزی وزارت امور خارجه (این مرکز در زمینه جاسوسی سیاسی یا دیپلماتیک تخصص دارد.

.- مدیر بخش عملیات ویژه پلیس موسوم به ماتام

- مشاوران خصوصی نخست وزیر در امور سیاسی، نظامی، امنیتی و مبارزه با تروریسم.

عملیات‌ های صورت گرفته

- ربودن و انتقال مخفیانه مردخای وانونو در کشور ایتالیا توسط کماندوهای ویژه موساد در سال ۱۹۸۶ به دلیل افشای اطلاعات محرمانه رژیم صهیونیستی مبنی بر ساخت بمب اتمی در نیروگاه اتمی دیمونا.

- ترور شیخ احمد یاسین رهبر معنوی سازمان حماس در تاریخ ۲۲ مارس ۲۰۰۴. قابل ذکر است این ترور واکنش‌های جهانی را برانگیخت و در این راستا رای‌گیری برای صدور قطعنامه‌ای در شورای امنیت نیز انجام گرفت که با ۱۱ رای موافق ۳ رای ممتنع و وتوی آمریکا از تصویب باز ماند.

- ترور عبدالعزیز رنتیسی رهبر جدید سازمان حماس به همراه دو تن از همراهانش، در تروری دیگر و کمتر از یک ماه بعد از ترور شیخ احمد یاسین، در این ترور عده‌ای نیز زخمی شدند.

- بمب گذاری در خودروی عزالدین شیخ خلیل (عضو بلندپایه حماس) در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۴، در شهر دمشق در کشور سوریه که منجر به شهادت وی و زخمی شدن ۳ تن دیگر شد.

- ترور محمود المبحوح از رهبران جنبش حماس در دبی.

ترور دانشمندان ایرانی

از دیگر جنایاتی که موساد متهم به دخالت در آن است باید به ترور دانشمندان هسته‌ای ایران اشاره کرد که مهمترین هدف در پس این اقدامات بازداشتن دولت و ملت ایران از مسیر پیشرفت در حوزه های علمی به ویژه فناوری هسته ای است و این واقعیتی است که غرب و رژیم صهیونیستی نیز به آن اذعان دارد.

از بهمن سال گذشته تا کنون سه ترور در این زمینه صورت گرفته است که بر اثر آن سه دانشمند فیزیک هسته‌ای ایران به نام‌های دکتر "مسعود علی‌محمدی"، استاد فیزیک دانشگاه تهران، دکتر "مجید شهریاری" و دکتر "مجید عباسی" از اساتید فیزیک هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی اشاره کرد که مجید عباسی از ترور جان سالم به دربرد.

 روسای موساد

- ایسر هارئیل (۱۹۶۲ – ۱۹۵۳)

- ماثیر آمیت (۱۹۶۸ – ۱۹۶۳)

- تسوی زامی (۱۹۷۴ – ۱۹۶۸)

- ایتسخاک خوفی (۱۹۸۲ – ۱۹۷۴)

- ناخوم ادمونی (۱۹۸۹ – ۱۹۸۲)

- شبتای شاویت (۱۹۹۶ – ۱۹۸۹)

- دانی یاتوم (۱۹۹۸ – ۱۹۹۶)

- افرائیم هلوی (۲۰۰۲ – ۱۹۹۸)

- مائیر داگان (تاکنون – ۲۰۰۲)

موساد، صهیون، سهیونیسم، ماسونری، فساد، جاسوس، جاسوسی، اطلاعات، وزارت اطلاعات، وزارت اطلاعات اسرائیل، داگان، موساد، ساختار موساد، سرویس های موساد، اطلاعات، 666، 2000، ماموران موساد، همکاری موساد، همکاری، تحقیقات، گزارشات، کانادا، غرب؛آمریکا، آمریکای لاتین، جرمن، سوریه، هسته ای، اشغالی، مخفیانه، مقر موساد، مهندس، الکترونیک، واحد، شاباک، ساواک، آمان، اطلاعات نظامی، خارجه، وزارت خارجه، خارجی، وزارت خارجی، استراتژیکی، سیاسی، شیخ خلیل، حماس، فناوری، هسته ای، عباسی، ترور، هارئیل،  

 

 

 

 

منبع: http://www.faraj12.ir

- رابین شیلواخ (۱۹۵۲ – ۱۹۴۹)
بخش تکنولوژی مسئول توسعه فناوری های پیشرفته برای پشتیبانی فنی ازعملیات موساد است. در آوریل 2001 موساد آگهی استخدامی در رسانه های صهونیستی منتشر کرد، مبنی بر این که به تعدادی مهندس الکترونیک و متخصص کامپیوتر برای واحد تکنولوژیک خود نیاز دارد.
بخش عملیات ویژه با عنوان "متساوا" ترورهای بسیار حساس، خرابکاری ها و اقدامات شبه نظامی دقیق و پروژه های جنگ روانی را انجام می دهد. این بخش مسئولیت ترور شخصیت های ویژه و مبارزان فلسطینی را برعهده دارد و مسئول اجرای جنگ روانی، تبلیغات و عملیات فریب می باشد و تهاجمات فرهنگی و نشر اخبار دروغ در مطبوعات جزو اقدامات این بخش است. این بخش مسئول تولید اطلاعات نظیر گزارش های روزانه، خلاصه وضعیت های هفتگی و گزارش های مشروح ماهانه است. این بخش در قالب 15 بخش ویژه جغرافیایی یا دفاتر منطقه ای سازماندهی شده که شامل آمریکا، کانادا و اروپای غربی، آمریکای لاتین، کشورهای سابق اتحاد جماهیر شوروی، چین، آفریقا، مغرب (مراکش)، الجزایر، تونس، لیبی، عراق، اردن، سوریه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ایران را دربرمی گیرد.
بخش همکاری و اقدام سیاسی فعالیت های سیاسی و همکاری با سرویس های اطلاعات خارجی کشورهای دوست رژیم صهیونیستی و نیز کشورهایی که روابط دیپلماتیک عادی با این رژیم ندارند، را انجام می دهد. موساد در دفاتر اصلی خود و در کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس و آمریکا دو کنترل کننده منطقه تحت پوشش سفارت این رژیم را دارد که یکی ازآنها برای بخش جمع آوری کار می کند و دیگری برای بخش همکاری و اقدام سیاسی.
سازمان موساد که مسئولیت جمع آوری اطلاعات انسانی، عملیات مخفی و تروریستی را برعهده دارد، تمرکز خود را بر ملت و سازمان های عربی و اسلامی در سراسر جهان گذاشته است

تصویر 10 کاریکاتور؛ از زین الحسنی بن مبارک تا فتح اهرام ثلاثه!

 به امید سر نگونی این نامبارک ملعون 

این ملعون علاوه به ظلم مردم کشور خودش در محاصره  

غزه نقش اصلی رو داره و به مردم بی گناه غزه بزرگترین ظلم رو میکنه 

 

برای سرنگونی این ملعون دعا کنید  

 

مبارک باد مصر بی مبارک

  

 

 

روزنامه العرب الیوم اردن امروز به این مسئله اشاره دارد که ارتش مصر و نظامیان تا کنون ضامن بقای "حسنی مبارک" در راس قدرت بوده اند که البته این بقا چندان به درازا نخواهد کشید.

ادامه مطلب ...

نگاهی تاریخی به پدیده شیطان پرستی



مقدمه

شیطان گرایی یا شیطان پرستی سه دوره را از سر گذرانده است. شیطان پرستی بدوی، شیطان گرای در قرون وسطا و شیطان گرایی مدرن. شیطان پرستی مدرن ریشه در ادوار گذشته این تفکر داشته و آموزه ها و آیین های آن را در خود جای داده است و از جهت نسبتی که با نهاد سیاست و اقتصاد برقرار کرده از صور پیشین شیطان گرایی متمایز میشود. بنابراین برای شناخت دقیق و عمیق شیطان گرایی مدرن لازم است که نظر و گذری بر تاریخچه شیطانگرایی داشته باشیم.
در این تاریخچه کوتاه خواهیم دید که گروهی از یهودیان تا اواسط قرون وسطا به غنی کردن داشته های فرهنگی خود مشغول بودند و آن را بر شالوده شیطان گرایی استوار کردند، و از آن پس یعنی حدود سده های دوازده و سیزده به تدریج از آیین و افکار خود پرده برداشتند و امروز می روند تا دنیا را با بینش و ارزش های خود هماهنگ سازند.

شیطان گرایی بدوی

مطالعات تمدنی(1) و مردم نگاری های مربوط به قبایل بدوی(2)رد پایی از اعمالی را که ما امروزه شیطانی می دانیم نشان می دهد. شیطانگرایی بدوی شالوده ای خرافی داشته و به نوعی انحراف از مسیر تعالیم پیامبران گذشته بوده است. ادیان ابتدایی که پیامبران الاهی برای بشر می آوردند مثل ادیان ابراهیمی در راستای پیوند میان ساحت مادی و معنوی زندگی انسان بود. پیامبران میکوشیدند تا دست خلاق و روزی بخش خداوند را در چرخه این زندگی طبیعی آشکار سازند و از این رهگذر مسیر رشد و تعالی انسان را بگشایند.
به دنبال تعالیم انبیا مردم کشت و زرع و باران و آفتاب و سایر نمودها و پدیدههای طبیعی را نشانه ای از پروردگار و لطف و رحمت او می دانستند و همواره می کوشیدند تا با ایمان و نیایش و آیین های معنوی، رحمت و برکت او را در زندگی خود جاری سازند. اما گاهی خشکسالی میشد، یا آفتی تمام تلاش آنها را از بین میبرد؛ در این مواقع به جهت انحراف از تعالیم پیامبران کمکم معتقد شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات نیروهای شر و شیطانی هم دست در امور جهان دراز میکنند و بر سود و زیان انسان مسلط هستند.
باور به اینکه شر و شیطان مستقلاً منشا قدرت و اثر در عالم است، به باورهای ثنوی و دوگانه گرایی در الوهیت و ربوبیت انجامید و مردم گمان کردند که با نیایش خدای خیر و رحمت به تنهایی منافعشان تامین نمیشود و لازم است که نیروهای شر را هم ستایش کنند و برای تعظیم و تجلیل شیطان نیز برنامه هایی داشته باشند؛ تا بدین ترتیب از اراده شوم شیطانی در امان بمانند. از این رو جشنهای باروری میگرفتند و در آن زنان و مردان بی مهابا به هم می آمیختند و موسیقی های محرک جنسی نواخته (3)و گاهی خون انسانها و کودکان را تقدیم شیاطین میکردند.(4) قربانی کردن فرزند نخست به خصوص اگر پسر باشد در بسیاری از قبایل بدوی و به خصوص در میان عبرانیان رایج بوده است. (5)
در بعضی از دوره ها شیطانپرستی نسبت خود را با شیطان گسسته و به پرستش الاهه باروری تبدیل شد. الاهه باروری در حقیقت زمین بود که در وجود زن نمود مییافت. آیین آمیزش آزاد، نیایش و طلب باروری و برکت در برابر الاهه زمین و گاهی خدای مذکر و بارور کننده محسوب میشد. در مصر خدای مذکر که نماد آن خورشید بود اُزیریس نام داشت و الاهه باروری که همسر او بود آیسیس یا ایزیس نامیده میشد. البته گاهی این موقعیتها جابجا شده و الاهه آسمان به صورت مونث (نوت) و خدای زمین به چهره مذکر (گب) در می آمد.(6)
این اعمال بر اساس قوانین سحر و جادو توجیهاتی پیدا میکرد. برای نمونه اعمال جنسی علنی و جشنهایی که در آن رفتارهای غیر اخلاقی آشکارا انجام میشد با قانون تشابه در جادوگری هماهنگ بود. این قانون میگوید «هر چیزی مشابه خود را ایجاد میکند». از این رو برای باروری هرچه بیشتر زمین، باید عمل جنسی و باروری را آشکارا و دسته جمعی در برابر زمین انجام داد تا محصول بیشتری ایجاد شود. (7)
در آفریقا بخشی از آیینهای شیطانی با کمی تغییر به آیین پرستش دانگبی (خدا- مار) تبدیل شد. (8)و در بسیاری از کشورهای جهان هنگام کاشت یا برداشت محصول هم آغوشی یا رابطه جنسی همسران و غیر همسران رایج بوده و در موارد زیادی هنوز هم ادامه دارد.(9) البته این آیینها و نمادها همواره معنای ثابت نداشته و در سیالیت معنا شناور بوده است. معمولاً هر ملتی که بر ملت دیگر غلبه میکرد خدای قوم مغلوب در خدای ملت پیروز منحل میشد و به صورت جلوه ای از او در می آمد(10) و بدین ترتیب گاهی خدای خیر جلوه خدای شر میشد و گاهی برعکس. به هرحال برای شیطان نام و آوازه اش مهم نیست، بلکه داشتن پیروانی جاهل و بندگانی تسلیم، رضایت بخش تر و خواستنی تر است.
در دوره هایی که به علت غلبه تعالیم انبیا یا بازشدن افکار امکان علنی شدن ایدئولوژی شیطانی وجود نداشت باز هم شاهد هستیم که رگه هایی از تفکرات شیطانی همچنان باقی میماند و بعدها توسعه یافته و مورد بهره برداری قرار میگیرد. مثلاً اگر چه افلاطون فیلسوفی الاهی اندیش بود ولی به جهت استفاده از منابع پیش از خود در مصر و بابل و بین النهرین اعتقاد به نمونه اعلای انسانی به صورت زن - مرد که منشا احساس عشق است و نیز کمونیسم جنسی در طبقه اشراف معتقد شد. اینها بذرهای نهفته شیطانی در یونان باستان است که در روم به صورت مذاهب سری و پرستش خدایان جنسی تبدیل شد(11)و در دوره رنسانس از طریق منابع عرفان یهودی بازگشت افتخار آمیزی به سوی آن اتفاق افتاد و به تمدن مدرن جهت داد.
نکته قابل توجه که تداوم و بازتولید پی درپی شیطانگرایی را در ادوار مختلف و تا روزگار ما رقم می زند، این است که در حدود سه، چهار هزار سال پیش قوم بنی اسرائیل در مصر و بابل و بین النهرین و به طور کلی مناطق شمال و شرق آفریقا، جنوب شرقی اروپا و خاورمیانه سرگردان بودند از این رو هم باعث ترویج و جابه جایی این افکار در بین ملل مختلف میشدند و هم از آنها علوم و آیینهای گوناگون را می آموختند و در دوره هایی که انبیا در بین اقوام و ملل به نشر تعالیم حق میپرداختند و شیطان گرایی منسوخ میشد، این آیینها و باورها به صورت سری و محرمانه در بین گروه هایی از قوم بنی اسرائیل یا از اقوام دیگر باقی میماند. که از آن روزگار تنها قوم بنی اسرائیل برای ما به یادگار مانده است.

شیطان گرایی در قرون وسطا

در دوره گذر از شیطان گرایی بدوی به شیطان گرایی وسطایی یک اتفاق مهم رخ مینماید که سنگ بنای شیطان پرستی را تا دوره مدرن مستحکم میکند. آن اتفاق این بود که قوم بنی اسرائیل به احتمال قوی برای منع دیگران از فراگیری علوم و دانش ها، اساساً دنبال کردن دانش و معرفت را در مقابل ایمان و میوه ممنوعه معرفی کردند. این مطلب در سفر پیدایش عهد عتیق وارد شد و با تدوین کتاب مقدس به شمار تعالیم مسیحیت پیوست.
البته تا پیش از آن در تعالیم پیامبرانی مثل حضرت شیث و ادریس (هرمس، که بعدها خدای حکمت شناخته شد) و نوح، عقل و دانش انعکاس انوار خداوند و شالوده الاهی آفرینش معرفی میشد،(12) و اسرار علوم و فنون به عنوان مطالعه آیات خداوند در کتاب آفرینش پذیرفته شده بود. (13)
ولی با نگارش نهایی تورات و بعد کتاب مقدس مسیحیان، رفتن به سمت علم و دانش، عملی زد دین و شیطانی پنداشته شد و شیطان به صورت مظهر خرد و دانایی و راهنمای بشر به سوی درخت معرفت درآمد. در حکاکیهای «لویی برتون» از شیاطینی که توسط «جان وایر» شناسایی شدند، رابطه شیطان با علوم و فنون به خوبی روشن است. نخستین شیطان بعل (نام خدای خورشید در بابل) بود که کارشناس حقوق است و تفریحش شمشیر بازی است. فوراس یا فورکاس شیطانی که از سرپرستان ارشد جهنم است، از گیاهان دارویی و خواص سنگها آگاهی داشته، میتواند انسان را نامرئی کند و قادر است علوم معانی و بیان و منطق و ریاضی را به او بیاموزد. بوئر هم یکی دیگر از سرپرستان جهنم است. او در منطق و طب استاد بوده و پنجاه خانواده از شیاطین در اختیار او هستند.(14)
اینها فرشتگان شریری هستند که همراه شیطان از بهشت رانده شده اند. زیرا در نگرش یهودی - مسیحی فرشتگان اسیر خداوند بوده و شیاطین آن دسته از فرشتگانی هستند که برای آزادی سر به عصیان گذاشته اند. تبعیت انسان از شیطان نیز باعث آزادی از فرمانبری در برابر پروردگار است. این احساس آزادی به خصوص برای کشاورزان و کارگران ضعیفی خوشایند و خواستنی بود که در قرون وسطا از همدستی کلیسا و اشراف رنج میبردند و به نام خدا در بند مقامات دینی و دنیوی بودند.
آنها از تخیل نیروهای مرموز و سیه چهره با پوست کلفت و چروکیده که شبیه پوست زحمت کشیده و رنج دیده خودشان بود، احساس آرامش و همدلی بیشتری پیدا میکردند. از این رو در سده های پایانی قرون وسطا میل به شیطان پرستی و جادوگری در میان مردم اروپا بالا گرفت. به ویژه گردهماییهایی با نام «سبت» یا «سابات» که در روز شنبه برگزار میشد و در آن رابطه آزاد جنسی انجام میگرفت، هم به زندگی خالی از شادی آنها هیجانی می داد و هم مخالفت با تعالیم کلیسا و احساس خوشایند آزادی را در آنها تقویت میکرد. نیز باید توجه داشت که این اعمال غیر اخلاقی برای آنها چندان غیر قابل تحمل نبود، زیرا آموخته بودند که ناموسشان را در اختیار اربابان و اشراف قرار دهند. البته معنای نمادین باروری آن جشن ها در دوره باستان و زندگی بدوی نیز برای این رعیت های کشاروز قابل توجه بود.
با این وصف خیر و برکت زیادی از شیطان به انسان رسیده و «گاهی هم اگر قصد شیطان شر بوده است وقتی انسانهای خوب و پرهیزکار و نیکوکار منصفانه با او رفتار کرده اند، حاصل کارش مبدل به خیر شده».(15) اگر چه او انسان را به عصیان و سرکشی وامی دارد اما انگیزه های سازنده ای مثل کنجکاوی، دانشجویی و آزادی را در ما برمی انگیزد و انسان را از قدرت و نفوذ بیشتر برخوردار میکند. «او میل و هوس به ناشناخته ها را در ما تهییج میکند، رویا و امید به ما می دهد و تلخی و ناخشنودی عطا مینماید، اما در پایان ما را به بهتر رهنمون میشود و بدین ترتیب بیشتر در خدمت خیر است. او همان نیرویی است که در راه شر میکوشد اما مسبب خیر است.» (16)
گذشته از این او ویژگیها و صفات قابل ستایش و تقدیر به خود میگیرد. به گمان میلتون «او یک یاغی نجیب اشرافی است که رنج جاودانی را بر تحقیر و اهانت ترجیح می دهد»(17) و صاحب قدرت و اثر در این دنیاست و مرگ را به جهان می آورد.(18) انسان میتواند با علم و دانش، به خصوص فنون سحر و جادو قدرت او را به دست آورد. در آن قرنها علم و سحر به هم آمیخته بود و به همین جهت کلیسا به سختی با دانشمندان و جادوگران مبارزه میکرد. در تصور قرون وسطایی شیطانگرایان «شیطان یک فردگراست. او فرمانهای آسمانی را که رفتار و اصول اخلاقی خاصی را تحمیل مینمایند برهم می زند و واژگون میکند».(19) و تبعیت از او قدرت و لذت در زندگی را افزایش می دهد.
گروهی از یهودیان در طول قرون وسطا علوم و اندیشه های به جا مانده از یونان را نیز فراگرفتند و با حضور در متن جهان اسلام اندیشههای آنها را نیز به خوبی فراگرفتند. حتی کسانی مثل ابن میمون اندیشه فیلسوفان و دانشمندان مسلمان را به غرب منتقل کردند. و این در حالی بود که کتاب مقدس پیگیری دانش را عصیان در برابر خداوند می دانست. حتی نظریات و اندیشه های عرفای مسلمان تقریباً بدون تاخیر از طریق اعراب یهودی به آنها می رسید و این اندیشه ها را در گنجینه دانش های خود جا می دادند.

شیطان گرایی مدرن

شیطانگرایی مدرن از نیمه قرن شانزده آغاز شد. «کاترین دومدیچی» از خانواده بزرگ یهودی و دختر «لورنز» جادوگر بزرگ، همسر هنری دوم پادشا فرانسه بود. بعد از مرگ همسرش مراسم بلک مس (Black mass) را در بین اشراف و درباریان فرانسه بنیان گذاشت. (20 ) این مراسم از روی مدل آیین های جادویی باروری باستانی و بدوی و گردهم آییهای جادوگران در قرون وسطا بازسازی شد و در مدت کوتاهی به دربار سایر کشورهای اروپا از جمله انگلستان، آلمان و اتریش راه یافت.
پس از مدتی کودکان ناخواسته ای که پدرانشان معلوم نبود و مادران آنها را نمیخواستند، به وجود آمدند. در این جا بود که با ابتکار «کاترین دِشی» با نام مستعار «لاوازین» مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان پرستی را تکمیل کرد. این مراسم باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود. اتاق درخشان کاملاً سیاه پوش و تنها منبع روشنایی آن شمع بود. در این اتاق نوزادان ناخواسته قربانی میشدند و خونشان به شیطان تقدیم میشد.(21) پس از مدتی این قضیه لو رفت و عده ای بازداشت و مجازات شدند، اما هنگامی که پای شخصیتهای بلند پایه به پرونده کشیده شد، مقامات دستور توقف پیگیری را صادر کردند و این مراسم به طور مخفیانه و محرمانه ادامه پیدا کرد.(22)
این آیینها در طول قرنهای هفده و هجده در قالب گروههای سری که توسط اشراف ایجاد و رهبری میشد، ادامه یافت، گروههایی نظیر ژرمن باکسن، پسران نیمه شب، موهاکسها و نفرین شدگان. بعضی از این گروهها مثل «انجمن آتش دوزخ» بسیار گسترده بوده و شاخه های متعدد داشتند.(23) سرانجام این گروهها به شکلگیری انجمنهای فراماسونری در انگلستان و فرانسه، و از جمع آنها گراند لژها ایجاد شد و سپس در تمام اروپا و آمریکا و به تدریج در تمام دنیا رخنه کرد.
در قرن نوزدهم دکتر «چارلز هاکس» نوشت: «در سراسر جهان شیطان را صادقانه تر و بیش از گذشته و در مقیاس عظیمتری پرستش میکنند.»(24) در قرن نوزدهم برای جا انداختن و مقبولیت شیطان پرستی کوششهایی صورت گرفت. «دیانا وگان» در کتابی با نام اعترافات داستان زنان شیطانپرستی را مطرح کرد که در کل اروپا محافلی را اداره میکردند و مردان را در مراسم خود میپذیرفتند. او نقل میکند که چگونه در این گروهها و محافل برای پرستش شیطان دست به اعمال غیر انسانی زده و در انتظار روزی بودند که اصول اخلاقی مقبول جامعه را براندازند. البته بعداً معلوم شد که این داستان دروغ بوده ولی برای معرفی و ترویج شیطانپرستی و سنجش اقبال مردم به آن نقش موثری داشت.
در آغاز قرن بیستم چهره برجسته و رسوای شیطانپرستی دانشمندی به نام «آلیسترکرولی» است. او تحقیقاتش را درباره حقیقت بشر و اعمال شیطانی در سال 1898 هنگام پیوستن به گروه «هرمتیک اوردر» آغاز کرد. سپس به جامعه جادوگران انگلیسی زبان ملحق شد که اعضایی مثل «دبلیو. بییتس»، «آرتور مکن» و «دیون فورچون» داشت. بعدها به طور شخصی اعمال شیطانی بیسابقه ای را ابداع کرد و طرفدارانی به دورش گردآمدند و انجمن «شیطان برای شیطان» را به رهبری کرولی تشکیل دادند. این امر باعث شد که پایگاهی دائمی در جزیره چفالو واقع در سیسیل دایر کند و نام آن را صومعه تلهما (Telema Abbey of) بگذارد. او در سال 1947 از دنیا رفت و در مراسم تدفینش بلاک مس اجرا شد.( 25)
در همین سالها دکتر «جرالد بروسوگاردنر» که از اعضای گروه «سپیده طلایی» بود، مطالعات گسترده ای را درباره آیین های بدوی و مذاهب باستانی انجام داد و روی اندیشه های کرولی بسیار مطالعه کرد تا اینکه در جزیره «مَن» در انگلستان و در آسیابی قدیمی موزه جادوگری دایر نمود.
امروزه دو جریان اصلی شیطانپرستی در جهان رواج دارد. نخست شیطانگرایی (Satenism) لاوایی که با چهره شاخص «آنتوان ساندور لاوی» شناخته میشود. او با تاسیس کلیسای شیطان و نوشتن انجیل شیطانی در سال 1965 خود را جانشین کرولی و پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد. این جریان معتقد است که موجودی به نام شیطان وجود عینی ندارد و شیطان تنها نماد امیال، آرزوها و لذتطلبی انسان است.
لاوی در آغاز کار دوست و همکاری داشت به نام «مایکل آکینو» که در پی اختلاف عقیده با لاوی از او جدا شد و در سانفرانسیسکو معبد ست را تاسیس کرد و جریان ستیانیست (Setians) را به راه انداخت. ستیانیستها به وجود عینی شیطان به عنوان پادشاه تاریکی معتقد هستند و سازمان مخفی و مخوف معبد ست را رهبر جنبش جهانی شیطانپرستی می دانند. این جنبش امروزه در ابعاد وسیعی فعالیت میکند و به ویژه در عرصه های فرهنگی مثل نشر کتاب و نشریات و سینما پرکارند.

جمع بندی

در این تاریخچه کوتاه مطالب بسیار زیادی نهفته است، که حرکت تکاملی شیطانگرایی تا اواسط قرون وسطا و سپس تحرک انکشافی آن را از نیمه دوم قرون وسطا تا شیطانگرایی مدرن نشان می دهد. در این روند قوم بنی اسرائیل میراث بان شیطانگرایی است. از دورههای بدوی و باستان که در مصر و بابل و مناطق شمال آفریقا، جنوب غرب آسیا و جنوب شرق اروپا آواره بودند و از تمدنهای مختلف توجه و تجلیل از نیروهای شر، ستایش الاهه باروری و مادر- خدا را آموختند و فنون سحر و علوم جادویی و سایر علوم و فلسفهها را به تدریج فراگرفتند و حدود قرن یازدهم تا سیزدهم که نظریه تجلی و سایر نگرشهای عرفانی از جهان اسلام توسط اعراب یهودی به گنجینه حکمت پنهان یهود منتقل شد. در این دوره یعنی مجموعه هزارههای باستان تا حدود هزاره اول مسیحیت که به اواسط قرون وسطا می رسد، حرکت تکاملی سنت شیطانی با محوریت خانوادههای بزرگ و پر نفوذ یهودی سپری شد.
از حدود قرون دوازده و سیزده به تدریج تحرک انکشافی شیطانگرایی آغاز میشود که تا آغاز قرن بیست و یکم ادامه مییابد. در این دوره که شامل صدههای پایانی قرون وسطا، دوران نوزایی و عصر روشنگری و دوره مدرن میشود، شاهد پردهبرداری و انکشاف نگرشها و آیینهای شیطانی هستیم. نخستین پرده برداری، ترویج و شیوع سحر و جادو در قرون یازده به بعد است که تا امروز به اوج خود می رسد. پرده دوم از قرن سیزدهم به بعد با علنیکردن عرفان یهود (کابالا/قبالا) آغاز می شود و امروز به اوج جلوهگری خود رسیده است. پرده سوم علمگرایی و روی آوری به دانش در عصر رنسانس است، که با تکیه بر علوم سر و مبانی کابالا و در چهارچوب سنت یهودی - مسیحی رویکرد به دانش رقم می خورد.
پرده چهارم، موسیقی شیطانی است که نمادها و آیینهای شیطانی را آشکارا به نام شیطان معرفی میکند. و پرده پنجم سینمای شیطانی است که ایدئولوژی شیطانگرایی را در سراسر جهان تبلیغ میکند. و پرده جادویی به ذهن جهانیان انداخته و همانند ساحران فرعون که ریسمانها را مارهای زنده و جنبنده نمایاندند، شیطان را مدبری قدرتمند مینماید. در ابعاد دیگر این تحقیق روند پرده برداری از ایدئولوژی شیطانی قابل تامل و بررسی است که به فرصتی دیگر وا میگذاریم

فراماسونری توهم یا واقعیت؟؟؟

انجمن های سری،توهم یا واقعیت؟
فراماسونری

بخش ارتباطات- گویا اتفاقات دنیای مدرن امروز، به راحتی قابل درک نیست. لذا برخی از متفکران بر این باور هستند که بسیاری از حوادث این جهان، محصول توطئه هایی از پیش تعیین شده است. البته در آنطرف نیز گروه دیگری هستند که این اعتقاد را قبول نداشته و اینها را توهم توطئه می دانند. اما فارغ از این دو نظریه مخالفین و موافقین بر سناریو بودن برخی از اتفاقات اجماع دارند. شاید شواهد موجود در رابطه با برخی از اتفاقات در سطح دنیا، و برخی از سرگرمی هایی که زندگی روزمره ما را احاطه کرده است، این مدعا را به اثبات برساند که در پشت این حوادث توطئه ای در کار است. برای اثبات این مدعا حرف و سخن بسیار است اما در این میان عده ای از نویسندگان در مورد برخی از شواهد مربوط به این موضوع، نکاتی را ذکر کرده اند.

مثلا نویسنده کتاب "معماران فریب" در اثر خود، ادعایی را مطرح کرده مبنی بر این که شواهدی وجود دارد که نشان می دهد ارتباطی میان مکتب فراماسونری و یهودیت وجود دارد. این کتاب اثری است از "هنری مکوو" استونیایی که در نقد فراماسونری به همراه ارائه تاریخچه ای از این مکتب، نوشته شده است. در این اثر نویسنده به ذکر برخی از شواهد برجسته از این گروه می پردازد. نویسنده تا جایی پیش می‌رود که شکل گیری تمدن مدرن غربی از جمله تمام عناصر و مختصات اصلی آن همچون کمونیسم، لیبرالیسم، گلوبالیسم و حتی ظهور هیتلر و رویداد یازده سپتامبر را محصول توطئه‌های پیچیده و مخفی ماسونی‌ها می‌داند.

به اعتقاد مکوو، احتمالا بانکداران پرنفوذ یهودی با استفاده از عوامل خود توانسته‌اند فلسفه‌ای به نام فراماسونری را شکل و انتشار دهند.

نظم نوین جهانی همان آرزویی که سالها فکر ابرقدرتها را به خود مشغول داشته و به دنبال تحقق چنین ایده ای در سطح جهانی، اقدامات مختلفی صورت داده اند. برای استقرار نظم نوین جهانی می بایست نوعی یکسان سازی افکار صورت گیرد. باید به سرکوب برخی از اعتقادات پرداخت تا بدین وسیله به تولد فکری تازه دست پیدا کرد

صرفنظر از درستی یا اشتباه ادعای مکوو به نظر می رسد تاریخ مدرن به حدی پیچیده و تو در توست که شناخت مختصات متعدد آن امری دشوار است و نویسنده کتاب معماران فریب در پی روشن سازی برخی از این مختصات است. به این ترتیب به ذکر تاریخچه ای ششصد صفحه ای از فراماسونری می پردازد.

فراماسونری

طبق گفته های وی، در اصل، بخش بزرگی از جامعه غربی به گروه نخبه مالی یهودی در پذیرش فراماسونری پیوسته است؛ فراماسونری، فلسفه‌ای است که آرزوی مرگ تمدن را دارد. فراماسون‌ها می‌پندارند که آنها به شکلی از کشتار و رنج ناشی از استقرار «نظم نوین جهانی» خود، منتفع خواهند شد.

طبق نظر نویسنده، «هدف اولیه فراماسونری مدرن، ایجاد یک نظم نوین جهانی است، یک معبد سلیمان معنوی که در آن افراد غیر عضو چیزی جز برده نیستند و... در آن انسان‌ها در پیشگاه یهوه قربانی می‌شوند».

نظم نوین جهانی همان آرزویی که سالها فکر ابرقدرتها را به خود مشغول داشته و به دنبال تحقق چنین ایده ای در سطح جهانی، اقدامات مختلفی صورت داده اند. برای استقرار نظم نوین جهانی می بایست نوعی یکسان سازی افکار صورت گیرد. باید به سرکوب برخی از اعتقادات پرداخت تا بدین وسیله به تولد فکری تازه دست پیدا کرد.

در جامعه مدرن قلمرو های متعددی برای آموزش و تربیت تفکر افراد موجود است. تربیتی که انسانها را هر چه بیشتر به خود وابسته سازد. برای آنها عرصه های دوست داشتنی فراهم کند و چنان وابستگی در آنها ایجاد کند که هر کس گرفتار آن چیزی باشد که برایش لذت و سرگرمی به دنبال دارد. سپس با گذشت زمان این وابستگی به گونه ای می شود که گویا هر کس زندانی برای خویش ساخته و به شدت به زندان خود علاقه مند و وابسته است.

فراماسونری هم می تواند یک زندان باشد. زندانی از اندیشه های مخرب که افراد را به اسارت می گیرد و در خود نگه می دارد.

اما بازگردیم به محتوای کتاب معماران فریب. به اعتقاد نویسنده، صهیونیسم رویه دیگر فراماسونری است و در اصل این بانکداران متنفذ یهودی بوده‌اند که با استفاده از عوامل خود توانسته‌اند فلسفه‌ای به نام فراماسونری را شکل و انتشار دهند.

آنان این طور وانمود می کنند که این جنبش‌های«انقلابی و مترقی جهانی» همگی بازتاب سرپیچی ابلیس علیه قوانین خدا و طبیعت هستند که در قلب فراماسونری جای دارد. آنها میلیون‌ها ایده آلیست زودباور را با ترویج اتوپیایی مبتنی بر ماتریالیسم و«خرد» اغفال کردند و«آزادی، برابری و اخوت»، «مالکیت عمومی» یا برخی دیگر از مهملات را به آنها دیکته کردند؛ کاری که «طعمه گذاری و جابه جایی» نام گرفته بود.

بر اساس برخی اطلاعات گویا سه چهارم رئیس جمهورهای ایالات متحده در قرن بیستم چون بوش و کری از ماسون‌ها بودند. در برخی اسناد تاریخی که قابل تامل و بحث کارشناسی است اسامی چون روزولت، چرچیل، لنین، تروتسکی و استالین در ارتباط با لژهای ماسون دیده می شود

علائم و نشانه هایی وجود دارد که به فراماسون ها مرتبط است. نشانه هایی که ممکن است بارها دیده باشیم و در معرض دیدگان ما قرار گرفته باشند. این نشانه ها را نویسنده این کتاب اینطور ذکر کرده است:

تصویر Great Seal ایالات متحده بر روی تک تک اسکناس‌های دلار، یک نماد ماسونی است. در هر طرف این هرم، سی و سه پله وجود دارد که نشانگر سی و سه درجه فراماسونری است. ماسون‌ها ایالات متحده را به عنوان پایگاهی برای پیشبرد اهداف خود برای چیرگی بر جهان انتخاب کردند.

به همین ترتیب نماد سازمان ملل متحد نیز یک نماد ماسونی است. در این نماد، جهان در شبکه ای متشکل از سی و سه فضای محاصره شده در برگ‌های اقاقیا که بر فعالیت شدید در فراماسونری دلالت دارد، گرفتار شده است.

فراماسونری

بر اساس برخی اطلاعات گویا سه چهارم رئیس جمهورهای ایالات متحده در قرن بیستم چون بوش و کری از ماسون‌ها بودند. در برخی اسناد تاریخی که قابل تامل و بحث کارشناسی است اسامی چون روزولت، چرچیل، لنین، تروتسکی و استالین در ارتباط با لژهای ماسون دیده می شود. البته ماسون بودن یا نبودن این افراد نیازمند تحقیقات مفصل و مستقلی دارد تا جایی که در برخی از نوشتارها بیشتر رهبران صهیونیست، گرهارد شرودر، ژاک شیراک، تونی بلر و صدام حسین فراماسون معرفی می شوند! درستی یا نادرستی این ادعاها بحثی است که در حوصله این نوشتار نیست.

نویسنده معماران فریب ادعا دارد که بیشتر از شش میلیون ماسون در سی و دو هزار لژ در سراسر جهان وجود دارند، از جمله دو و نیم میلیون نفر در آمریکا. در سال 1929 شصت و هفت درصد اعضای کنگره، ماسونی بودند. در انگلستان سیصد و شصت هزار ماسونی وجود دارند. بیشتر از پنج درصد قضات انگلیسی ماسونی هستند.

نویسنده این کتاب بر این باور است که «فراماسونری همان نقشی را در جامعه غربی ایفا می‌کند که حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی ایفا می‌کرد. بدون وابستگی به فراماسونری، هیچ شانسی برای رسیدن سریع به یک سمت دولتی ـ فارغ از میزان استعداد اشخاص ـ وجود ندارد».

به عقیده هنری مکوو، فراماسونرها نه تنها بر سیاست کنترل دارند، بلکه عملاً بر تک تک بخش‌های جامعه غربی از جمله علوم و فرهنگ نیز کنترل دارند. او می‌نویسد: «حیات فرهنگی فعلی عملاً ناخودآگاه شده است. ما شاهد شروع کهولت فرهنگی بوده‌ایم».

اینکه هنری مکوو و طرفداران نظریه او تا چه حد آمارهای واقعی را ارائه داده اند و تا چه حد اغراق کرده اند مطلبی است که در ادامه به آن پرداخته می شود اما آنچه که واضح است اینکه فراماسونری مکتبی است موجود که تاثیرات قابل توجهی در اتفاقات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی دنیا داشته و دارد.